سی و هفت سال قبل شعار انقلاب مردمی در ایران “استقلال آزادی جمهوری اسلامی” بود. ولایت فقیه آمد و آزادی را در موج قتل عامهای وسیع به مسلخ برد و قربانی کرد. گورستانها توسعه یافتند و زندانها پذیرای چهاربرابر ظرفیت خود از زندانیان گشتند. درکنار زندانهای کنوانسوینل، بندهای مخوفی همانند کهریزک ها هم پاگرفت. حصر خانگی هم به حبس در محبس اضافه شد…
و حالا اصل استقلال ملی هم لگدکوب چکمه های ارتش های بیگانه میشود!
باید پرسید از انقلاب چه برجا مانده است؟ جز شعارهای توخالی برای پرده پوشی بر اختلاسهای کلان به نام اسلام
عوارض فرود نیروی هوایی روسیه در خاک ایران و به اهتزاز درآمدن بیرق روسیه برفراز پادگانهای ایرانی مُخلِّ استقلال و حاکمیت ملی است. تبدیل ساختن خاک و آسمان ایران به نمایشگاه مجانی برگزاری رزمایش هوایی روسیه، موشک پرانی روسیه در خدمت قدرت نمایی و وسیله تبلیغ قابلیت تجهیزات نظامی آن کشور قرار گرفت: ظرفیتی که میتواند در وضعیتی متفاوت با امروز، علیه هدفهایی درون خاک ایران مورد استفاده قرار بگیرد.
تحلیلی از رضاتقی زاده کارشناس مسائل استرتژیک- به نقل از سایت رادیوفردا
تکرار پرواز هواپیماهای بمبافکن سنگین روسیه از پایگاه شاهرخی همدان ( نوژه)، در فاصله کوتاهی پس از انکار واگذاری پایگاه هوایی به آن کشور از زبان علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی، پاسخگویی مسئولان دولتی ایران به رسانهها و توجیه موضوع را در افکار عمومی دشوارتر ساخت.
سال گذشته و پیامد آغاز عملیات هوایی روسیه علیه مخالفان اسد در سوریه، انتشار گزارشهای مربوط به دادن اجازه عبور به هواپیماهای نظامی روسی از آسمان ایران، بدون داشتن مجوز فرود در پایگاههای نظامی کشور، واکنشهای نسبتا معتدلی را در داخل کشور بر انگیخت و حتی سقوط چهار فروند موشک کروز روسی در استان آذربایجان نیز انعکاس گستردهای نیافت.
با این وجود، فرود آمدن هواپیماهای جنگنده روسی در همدان و شائبه قوی واگذاری پایگاه نظامی به روسیه بازتاب وسیعی در داخل و خارج از ایران یافته است.
سوختگیری و بارگیری مهمات و ارائه خدمات پرواز به هواپیماهای نظامی روسیه در همدان، تحت هر عنوان، معادل واگذاری پایگاه نظامی به دولت ثالث بهمنظور مشارکت در جنگ داخلی کشوری تلقی میشود (سوریه) که حتی دارای مرز مشترک با ایران نیست.
صدور اجازه پرواز به هواپیماهای جنگنده روسی بر فراز ایران، زیر عنوان سوخت گیری و یا هر بهانه دیگر، در حالی صورت میگیرد که در اجرای دو پیمان سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ مابین ایران و اتحاد جماهیر شوروی سابق، پیرامون حدود و حقوق دو کشور در دریای خزر، تا تدوین نظام حقوقی جانشین، روسیه عبور سفینه های دریایی و هواپیماهای ایران از خط مرزی فرضی موسوم به آستارا-حسینقلی را مانع میشود.
موضوع مغایرت ارائه خدمات پرواز با مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی، بخصوص اصل ۱۴۶ که در آن با صراحت واگذاری پایگاه نظامی حتی در ایام صلح به کشورهای خارجی منع شده، ضرورت طرح تمام وجوه «توافق همکاریهای نظامی» مورد استناد مابین دو کشور را در مجلس اسلامی اجتناب ناپذیر میسازد.
پایگاه دریایی در گام بعد؟
در صورت توسعه روند همکاری های نظامی دو کشور از ناوبری هوای به امور دریایی، میتوان انتظار داشت بزودی ناوهای جنگی روسی در بندر عباس پهلو گرفته و رویای تاریخی تزارهای آن کشور، از ایوان تا پتر، مبنی بر حضور در «آبهای گرم خلیج فارس» تعبیر شود.
استفاده نظامی روسیه از سواحل خزر و آسمان ایران در نیمه مهر ماه سال گذشته بمنظور پرتاب ۲۶ فروند موشک کروز به مقصد سوریه، و همچنین انجام خدمات سوختگیری و بمبگذاری برای بمبافکنهای سنگین روسی در پایگاه هوایی شاهرخی-همدان، میتواند در گام بعدی و به بهانه انجام رزمایش مشترک دریایی و یا بازدید دوستانه، به استقرار تدریجی ناوگان دریایی آن کشور در تنگه هرمز و بندر عباس منجر شده و به کمک جمهوری اسلامی حرکت گام به گام مسکو برای تثبیت و تقویت حضور نظامی از شاخ آفریقا تا منطقه اقیانوس هند را تکمیل کند؛ طرحی که پیش از انقلاب سال ۵۷، ایران در دست اجرا داشت.
فشارهای بیامان برای درهم شکستن ایران
روسیه در شکل کنونی خود و تغییر ماهیت از یک حکومت قومی و محلی «اسلاو» در حاشیه مسکو، به یک کشور بزرگ، دارای قدمتی کمتر از پانصد سال است.
پس از پشت سر نهادن دوران نوجوانی و قدرت گرفتن، همزمان با انجام اصلاحات چشمگیر در امور داخلی، پتر، سیاست توسعه مرزهای آن کشور را علاوه بر امپراتوری عثمانی، متوجه امپراتوری ایران ساخت و در سال ۱۷۲۲ میلادی نخستین هجوم نظامی روسها از طریق آبهای خزر و شمال قفقاز علیه دولت ضعیف شده وقت صفوی صورت گرفت.
در زمان فتحعلیشاه قاجار و فاصله سالهای ۱۸۰۵ تا ۱۸۱۳ دور دیگری از جنگ مابین روسیه و ایران به تحمیل قرار داد گلستان و جنگهای دو کشور از سال ۱۸۲۶ تا ۱۸۲۸ به تحمیل قرار داد ترکمنچای و از دست رفتن بیش از چهل شهر ایران در حاشیه آبهای خزر و آسیای مرکزی انجامید.
بعد از سقوط حکومت تزاری، سیاست توسعه مناطق نفوذ روسیه از راه ایران به سوی خلیج فارس توسط حکومت سوسیالیستی اتحاد شوروی دنبال شد.
شکل دادن به دو دولت ساختگی در آذربایجان و کردستان و استقرار ارتش سرخ در درون خاک ایران، به بهانه دعوت شدن از سوی دولت محلی تبریز، نماد عدم تغییر نگاه خصمانه و فرصت طلبانه شوروی به ایران بود.
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی نیز سیاستهای خصمانه مسکو علیه ایران قطع نشد. عقد قراردادهای دوجانبه با جمهوری آذربایجان و قزاقستان در سالهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۸ بمنظور تقسیم دریای خزر و منابع کف و زیر آب، با وجود ابراز مخالفت ایران و غیرقانونی شمردن قراردادهای دوجانبه در این رابطه، برگزاری رزمایش دریای در خزر بمنظور قرار گرفتن کنار آذربایجان بعد از پرواز هشدار دهنده دو فروند فانتوم اف-۴ ایران برفراز یک کشتی اکتشافی جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۰۰ و خودداری از به رسمیت شناختن حقوق عادلانه ایران در حوزه خزر نمونههایی است از سیاستهای غیر دوستانه رهبران کرملین در قبال ایران، که جمهوری اسلامی از آنها به عنوان «دوست استراتژیک» یاد میکند.
پیام سیاسی یا ضرورت استراتژیک؟
انتشار گزارشهای مربوط به تحرکات نظامی اخیر روسیه در درون خاک ایران که ابتدا از سوی منابع روسی صورت گرفت، این پرسش را مطرح ساخت که حرکت نظامی تازه و با اهمیت مسکو حاوی پیام سیاسی برای آمریکا است و یا بمنظور تامین نیازهای راهبردی آن کشور صورت گرفته است؟
بدون شک پیام سیاسی اقدام نظامی غیرمنتظره روسیه در ایران قویتر از بضاعت آن برای تامین نیازهای فوری لجستیکی طی عملیات جنگی رو به کاهش در سوریه علیه مخالفان حکومت بشار اسد است.
روسیه، به گمان قوی، پیش از اعلام آغاز عملیات هوایی در سوریه و استقرار هواپیماهای جنگی در دو پایگاه هوایی نیمه مجهز آن کشور، امکان استقرار هواپیماهای نظامی خود را در پایگاه شاهرخی ایران ممکن نمیدید.
در ماه آوریل سال جاری و با این استدلال که «ماموریت نظامی هواپیماهای روسی در سوریه به هدفهای اولیه دست یافته است»، پوتین اعلام داشت که شماری از هواپیماهای جنگنده و نفرات فنی خدمات پرواز روسی به کشور باز گشتهاند.
طی دو ماه گذشته گزارشهای مربوط به جبهههای جنگ سوریه نیز از تثبیت موقعیت نیروهای اسد و عقبنشینی مخالفان او بخصوص در شرق و غرب حلب و همچنین مناطق کردنشین شمال آن کشور حکایت داشتهاند، که به نوبه خود میتواند کاهش عملیات نظامی هواپیماهای روسی را توجیه کند و نه افزایش پرواز ها و فوریت استفاده از مسیر کوتاه تر (پایگاه شاهرخی همدان) برای رسیدن به جبهههای جنگ را.
به این ترتیب، رنگ پیام سیاسی مسکو، تاکید بر توسعه همکاری با ایران در حد یک پیمان دفاعی دو جانبه و شکل گرفتن محور نظامی تازه در منطقه، و نمایش آمادگی روسیه برای دفاع از حکومت جمهوری اسلامی در برابر تهدید های خارجی ( و داخلی) -مشابه با عملیات نظامی جاری کرملین برای دفاع از حکومت اسد در سوریه، بمراتب قویتر از ضرورت تامین نیازهایی است که استفاده از پایگاه هوایی شاهرخی را اجتناب ناپذیر بسازند.
پرتاب سال گذشته موشکهای کروز روسی از آبهای خزر و بر فراز خاک ایران هم عملا فاقد قابلیت تاثیر گذار نظامی در جنگ سوریه و بیرابطه با رفع نیازهای استراتژیک آن کشور بود.
در عین حال با تبدیل ساختن خاک و آسمان ایران به نمایشگاه مجانی برگزاری رزمایش هوایی روسیه، موشک پرانی روسیه در خدمت قدرت نمایی و وسیله تبلیغ قابلیت تجهیزات نظامی آن کشور قرار گرفت: ظرفیتی که میتواند در وضعیتی متفاوت با امروز، علیه هدفهایی درون خاک ایران مورد استفاده قرار بگیرد.
استقرار نیروهای نظامی روسیه در ایران ظاهرا با انگیزه تسهیل عملیات جنگی بمنظور دفاع از رژیم بشار اسد در دمشق صورت میگیرد، که موجودیت آن میتواند طی معاملهای سیاسی مابین قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، بر خلاف خواسته و حتی اطلاع فوری جمهوری اسلامی، مورد تجدید نظر قرار گیرد، حال آنکه ارزیابی آسیبهای امنیتی، دفاعی و حتی روانی ناشی از گشودن آسمان ایران بهروی موشکها و هواپیماهای جنگی و پذیرایی محتمل از ناوگان نظامی روسیه که رقیب طبیعی و رفیق مصنوعی و گذرای جمهوری اسلامی است، تا سالها باقی خواهد ماند.
گشودن مرزهای کشور ( به بهانه همکاریهای استراتژیک) بروی واحدهای نظامی همسایه قویتر که طی ۴۰۰ سال گذشته از هر فرصت ممکن برای جنگ افروزی، اشغال و تصرف آب و خاک ایران و تلاش برای تجزیه آن پرهیز نداشته، و در حال حاضر دعاوی حدود ملی ایران در حوزه خزر نیز با آن مطرح است، اشتباه تاریخی بزرگ و محاسبهنشدهای است که باید انتظار داشت با واکنشهای تند افکار عمومی روبهرو شود.