گروه سیاسی: شهاب اسفندیاری در یادداشتی که ملاحظه می کنید پیرامون تحلیل های برخی از حضور جنگنده های روس در پایگاه نوژه همدان که خواب و آرامش را از تروریست های داعش گرفته اند، معتقد است که تنها یک ناسیونالیسم فانتزی معلق در هپروت تاریخ می تواند واقعیت های مسلم و عینی چنین میدان راهبردی را نبیند، و بجای احساس افتخار و اقتدار، حسرت و تاسف بخورد بر از دست رفتن یک شکوه موهوم باستانی و خدشه دار شدن استقلال و عزت ملی.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
تحلیل های این روزها درباره حضور هواپیماهای روسی در همدان، بعضا شگفت آور هستند. از معرکه گرفتن مضحک بی بی سی فارسی – یعنی همان بنگاه ‘بی طرف’ رسانه ای که روزگاری خبرنگار ‘بی شرف’ ایرانی اش روی ناو آمریکایی رپرتاژ آگهی جنگ می رفت برای تهدید سرزمین مادری اش – تا غلیان غیرت ناسیونالیستی و استغاثه به روح کورش کبیر که وا ایرانا!
البته در این میان دغدغه های صادقانه ای نیز – هم در دوستان اصولگرا و هم اصلاح طلب – مشاهده شد که پرسش هایی در خصوص نسبت این رویداد با قانون اساسی و منافع ملی بیان کردند که پاسخ هایی هم داده شد.
برای من نکته اساسی در این ماجرا این است که توجه کنیم روسیه در جنگی که در اصل جنگ ایران بود وارد شد، نه برعکس. ما چند سال است که در سوریه می جنگیم. روسیه تازه وارد گود شده است. آن هم وقتی دید اسد به این سادگی رفتنی نیست، و معادله دارد به نفع ما می چرخد.
اهمیت سوریه در منافع راهبردی ما بسیار بسیار بالاتر از اهمیت سوریه برای روسیه است. روسیه کنار رفتن اسد را پذیرفته بود، ما نپذیرفتیم. دخیل شدن روسیه در جنگی که نتیجه آن برای منافع ملی ایران بسیار مهمتر از روسیه است، نشانه اقتدار ایران است.
روضه خوانی سوزناک و بر سر و سینه کوبیدن های بی بی سی، معلوم است که بخاطر چیست. کوچکترین تردیدی نیست که اگر به فرض محال، ایران در جنگ علیه طالبان و داعش، پایگاه در اختیار آمریکا و ناتو قرار داده بود، الان در بی بی سی فارسی عروسی بر پا بود.
حالا عجیب، تحلیل های برخی دوستان است که ژست های ناسیونالیستی فانتزی را در زر ورق تاریخ می پیچند. دیروز را می بیند و امروز را نمی بیند. اینکه روسیه تزاری و روسیه کمونیستی و روسیه یلتسین و روسیه پوتین دوره اول و روسیه پوتین دوره دوم را یکجا به هم بدوزیم و به عنوان یک کلیت واحد تحلیل کنیم، و بگوییم به روس ها نمی توان اعتماد کرد، مثل این است که یکی – مثلا این عرب های ناسیونالیست ضد ایران – بیاید شواهدی از ایران زمان مادها و ساسانیان و صفویه و پهلوی و جمهوری اسلامی را به هم بدوزد تا ثابت کند “ایرانی ها” قابل اعتماد نیستند.
ته تحلیل چیزی جز نژادپرستی نیست، فقط مزین شده به تاریخ. بعدش هم مسئله اصلا اعتماد نیست. فی الواقع آنها را کشانده ایم به جنگی که برنده اصلی اش ایران خواهد بود. البته جنگی که ما نه خواستار آن بودیم و نه شروع کننده آن. هدف آن جنگ، ما بودیم.
تنها یک ناسیونالیسم فانتزی معلق در هپروت تاریخ می تواند واقعیت های مسلم و عینی چنین میدان راهبردی را نبیند، و بجای احساس افتخار و اقتدار، حسرت و تاسف بخورد بر از دست رفتن یک شکوه موهوم باستانی و خدشه دار شدن استقلال و عزت ملی.