جمعه , ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » پرونده سازیهایی که به مرگ “قهرمان اتمی ملی” انجامید به روایت فارس نیوز

پرونده سازیهایی که به مرگ “قهرمان اتمی ملی” انجامید به روایت فارس نیوز

نقشه بسیار ساده بود؛ شناسایی افراد آگاه به اطلاعات طبقه‌بندی‌شده برنامه هسته‌ای ایران، برقراری ارتباط پنهانی با آن‌ها، طرح پیشهادات وسوسه‌کننده مالی و رفاهی، انتقال آن‌ها به آمریکا و تخلیه اطلاعاتی.

به گزارش مشرق به نقل از خبرگزاری فارس – اطلاعات سپاه پاسداران-، سال 2005 است و ایران فعالیت برنامه هسته‌ای خود را بر اساس توافقی با سه کشور اروپایی به حالت تعلیق درآورده است. مرکز یو‌.سی.اف اصفهان پلمپ شده و تمام فعالیت‌های مربوط به ساخت سانتریفیوژ و رآکتور آب سنگین هم متوقف شده است.

بر اساس تفاهماتی که در تهران، بروکسل و پاریس به دست آمده بود، قرار بر این بود که در پاسخ به این «اقدامات داوطلبانه»، نه فقط اروپا از رفتن پرونده اتمی ایران به شورای امنیت جلوگیری کند، بلکه راه را برای عضویت تهران در سازمان تجارت جهانی هم باز کند.

اما در آن سوی میدان و همزمان با تعلیق در تهران، ایالات متحده که تحت رهبری «جورج بوش» شعار روی میز بودن تمام گزینه‌ها را می‌داد، در فکر آغاز عملیاتی تازه علیه ایران بود. دولت بوش که به واسطه جنگ در عراق و افغانستان تا حدی تمرکز بر ایران را کاهش داده و تعداد نیروهای «کارگروه ویژه ایران» را هم به شدت کم کرده بود، دوباره بر تهران متمرکز شده و برنامه تاز‌ه‌ای را به آژانس‌های اطلاعاتی سفارش داده است. برنامه‌ای که دو هدف عمده را دنبال می‌کرد؛ دستیابی به اطلاعات طبقه‌بندی‌شده و تضعیف توان برنامه نوپای اتمی ایران. (لس آنجلس تایمز، 9 دسامبر 2007)

همان سال بود که آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) برنامه موسوم به «فرار مغزها» را کلید زد و از محل «بودجه سیاه» نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده مبالغ کلانی را برای «اغوا کردن» و «فریفتن» دانشمندان هسته‌ای و مقامات مطلع از اسرار ایران کنار گذاشتند. (کتاب مخبرها، شاهدان پاسخگو و تحقیقات مخفیانه، ص 212، 2014)

نقشه بسیار ساده بود؛ شناسایی افراد آگاه به اطلاعات طبقه‌بندی‌شده برنامه هسته‌ای ایران، برقراری ارتباط پنهانی با آن‌ها، طرح پیشهادات وسوسه‌کننده مالی و رفاهی، انتقال آن‌ها به آمریکا و تخلیه اطلاعاتی.

در واقع این اولین بار نبود که نهادهای جاسوسی آمریکا چنین طرحی را در دستور کار قرار می‌دادند. سابقه چنین اقداماتی به دوران جنگ سرد و حتی پیش از آن بازمی‌گردد. در آن زمان واشنگتن تلاش می‌کرد با جذب دانشمندان و مقامات نظامی اتحاد جماهیر شوروی از برنامه‌های سری این کشور کسب اطلاع کند.

بر اساس قانون سال 1949 کنگره، سازمان سیا این اختیار را دارد که سالانه تا سقف 100 نفر را خارج از برنامه عادی مهاجرت به آمریکا، به این کشور منتقل کرده و به آ‌ن‌ها حق اقامت اعطا کند. در برنامه «فرار مغزها» هم که تمرکز اصلی‌اش بر برنامه اتمی ایران بود، مشوق‌های مالی و وعده اقامت در آمریکا، دو ابزار اصلی سیا برای فریب دانشمندان ایرانی بود. (واشنگتن‌پست، 2010)

بر این اساس سازمان سیا به ریاست «پورتر گاس» فهرستی از چند ده دانشمند و مقام ایرانی تهیه کرد، که احتمالا هم اطلاعات مناسبی از برنامه هسته‌ای ایران داشتند و هم نبودن آن‌ها به پیشرفت برنامه ایران لطمه می‌زد.

رسانه‌های آمریکایی آن زمان از قول یک مقام دولت این کشور در مورد مشخصه افراد مورد نظر نوشتند: «کسی که اگر از برنامه حذف شود، شدیدترین اثر را بر برنامه آن‌ها (ایرانی‌ها) داشته یا باعث کند شدن پیشرفت آن شوند.»

از سال 2005 به بعد، گزارش‌های جسته و گریخته‌ای از تلاش‌های آمریکا برای جذب نیروهای ایرانی منتشر شد؛ تلاش‌هایی که به نوشته رسانه‌های آمریکایی نتیجه چندانی در بر نداشته‌اند و «تعداد انگشت‌شماری» هم که از طریق این برنامه راهی آمریکا شدند، افراد رده پائینی بودند که دسترسی چندانی به اطلاعات پرونده هسته‌ای ایران نداشتند.

آنطور که روزنامه لس‌آنجلس تایمز در سال 2007 نوشت، تا آن زمان «کمتر از 6 ایرانی دارای موقعیت مناسب» از ایران جدا شده بودند و هیچ‌یک از آن‌ها هم «در جایگاهی قرار نداشتند که بتوانند اطلاعات جامعی در مورد برنامه هسته‌ای ایران» در اختیار آمریکا قرار دهند.

سال 2009 یعنی تقریبا همزمان با انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران، خبرهایی از ناپدید شدن «شهرام امیری» پژوهشگر دانشگاه مالک اشتر منتشر شد. وی که برای «حج» به عربستان رفته بود، تا یکسال بعد به ایران بازنگشت و در این مدت با انتشار ویدئوهایی اعلام کرد که در آمریکا به سر می‌برد.

اندکی بعد از ناپدید شدن امیری، مقامات ایرانی واشنگتن را عامل این رخداد معرفی کرد و منوچهر متکی وزیر خارجه وقت ایران با ارسال نامه‌ای به دبیر کل سازمان ملل رسما اعلام کرد که بر اساس اطلاعات تهران، آمریکا و عربستان در گم شدن این فرد نقش‌آفرینی کرده‌اند.

اما «یان کلی» سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا چند روز پس از صحبت‌های متکی گفت که واشنگتن هیچ اطلاعی از وضعیت امیری ندارد و نمی‌داند که او کجاست. او گفت حتی نام این فرد هم برای آمریکا آشنا نیست و او را نمی‌شناسد.

اما انتشار ایمیل‌های هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا نشان داد که علاوه بر نهادهای اطلاعاتی این وزارتخانه هم در جریان پرونده امیری بوده است.

در ایمیلی به تاریخ 5 جولای 2010، «ریچارد مورنینگ استون» نماینده موقت وزارت خارجه امریکا در امور انرژى اوراسیا بدون نام بردن از امیری، می‌گوید که وی می‌خواهد برای دیدن خانواده‌اش به ایران بازگردد. او به کلینتون توصیه می‌کند که واشنگتن اجازه این کار را به امیری بدهد.

اندکی بعد، یعنی زمانی که این پژوهشگر ایرانی خود را به دفتر حافظ منافع معرفی کرد، «جیک سالیوان» دستیار وقت وزیر خارجه در ایمیلی به کلینتون دلیل این کار امیری را ناخرسندی از طولانی شدن روند خروج او از آمریکا اعلام می‌کند.

عربستان ایستگاه انتقال به آمریکا

بر اساس گزارش‌هایی که آن زمان منتشر شد، امیری ابتدا توسط نیروهای امنیتی عربستان سعودی در فرودگاه جده برای چند ساعت «بازداشت» شده و مورد بازجویی قرار گرفته است.

روزنامه لس‌آنجلس تایمز پیشتر نوشته بود که تماس با اهداف مورد نظر آمریکا ابتدا با سه واسطه فاصله انجام می‌شود و رابطه ابتدایی از طریق مأموران سیا برقرار نمی‌شود. پس از این مرحله، فرد مستقیما توسط سیا یا «یکی از آژانس‌های اطلاعاتی متحد» مورد مصاحبه قرار گرفته و بعد به آمریکا یا کشور دیگری منتقل می‌شود.

امیری تا یکسال بعد که بالاخره خود را به دفتر حافظ منافع ایران در سفارت پاکستان تحویل داد، چند ویدئو منتشر کرد و اظهارات متناقضی را در مورد وضعیتش مطرح کرد. او نهایتا در تیر ماه سال 1389 به ایران بازگشت. همان زمان متکی در مورد امیری گفت: «باید اول ببینیم که در این دو سال چه گذشته و بعد ببینیم آیا او قهرمان است یا نه. باید برای ایران محرز شود که ادعاهای او در خصوص ربوده شدندش درست است.» (بی‌بی‌سی، تیر 1389)

در فاصله ناپدید شدن تا بازگشت امیری، رسانه‌های آمریکایی گمانه‌زنی‌هایی را در مورد اینکه احتمالا امیری احتمالا جذب برنامه «فرار مغزها» شده را مطرح کردند، اما مقامات آمریکایی هرگز حاضر نشدند این ادعا را تائید کنند.

تنها بعد از بازگشت امیری بود که واشنگتن، که این فرد را یک مهره سوخته به شمار می‌آورد، به صورت غیررسمی تائید کرد که وی هدف برنامه سازمان سیا بوده است.

روزنامه واشنگتن‌پست اندکی بعد از بازگشت این پژوهشگر ایرانی به تهران، از قول مقامات بی‌نام آمریکایی نوشت که سیا در قبال دریافت اطلاعات محرمانه، به امیری پول داده است.

به ادعای آن گزارش، به امیری بیش از 5 میلیون دلار پول و وعده اقامت در آمریکا داده شده بود. یک مقام آمریکایی به واشنگتن‌پست گفته بود که همین رقم نشان می‌دهد که اطلاعات دریافتی از وی تا چه حد ارزشمند بوده است، چراکه «شما چیزی نمی‌دهید که چیزی نگیرید.»

یک مقام آمریکایی دیگر هم گفت «یک بسته مزایای بلند مدت» به امیری پیشنهاد شده بود، که این امکان را به وی می‌داد که یک «زندگی مرفه و راحت» در آمریکا داشته باشد. (سی‌ان‌ان، سپتامبر 2015)

پس از آنکه امیری این پیشنهاد را پذیرفته، او در ایالت «آریزونا» مستقر شده و مبلغ وعده داده شده در حسابی بلند مدت یا یک حساب سرمایه‌گذاری واریز شده، به نحوی که بتواند «زندگی وی را تأمین کند.»

مقامات آمریکایی به واشنگتن‌پست گفته بودند که امیری به حساس‌ترین اطلاعات هسته‌ای ایران دسترسی نداشته، اما در تائید اطلاعاتی که واشنگتن از منابع دیگر به دست آورده بوده و همچنین ارائه جزئیات در مورد چند سایت هسته‌ای ایران نقش «ارزشمندی» ایفا کرده است.

روزنامه نیویورک تایمز در سال 2010 نوشت که همکاری امیری با سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا سابقه‌ای چند ساله داشته و او زمانی که در ایران بوده، «اطلاعات مهمی» را در اختیار واشنگتن قرار داده است. بر اساس آن گزارش، اطلاعات امیری حتی در گزارش سال 2007 جامعه اطلاعاتی آمریکا در مورد برنامه هسته‌ای ایران هم نقش داشته است.

با وجود اطلاعاتی که واشنگتن می‌گوید از امیری دریافت کرده‌، آمریکایی‌ها چندان قدردان وی نبودند و بلافاصله بعد از بازگشت او اطلاعات گسترده‌ای در مورد فعالیت‌های وی در اختیار رسانه‌ها قرار دادند. امیری در جریان معامله با آمریکایی‌ها، هم تخلیه اطلاعاتی شده و هم پول وعده‌ داده شده را هم به واسطه تحریم‌ها از دست داده بود؛ مسئله‌ای که به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها چندان هم از آن ناراضی نبودند.

یک مقام آمریکایی بعد از بازگشت امیری گفت: «به لطف تحریم‌های مالی علیه ایران، هرچیزی که او دریافت کرده بود، حالا از دسترسش خارج است. او رفته، اما پولش نه. ما اطلاعاتش را داریم و ایرانی‌ها هم خودش را.»

شهرام امیری بعد از بازگشت از آمریکا به خبرنگاران گفت: «هر ایرانی دیگری نیز جای من بود حاضر نمی‌شد شرافت و حیثیت خود را فدای خواسته‌های مالی‌اش کند و کشور خود را به کشور بیگانه بفروشد.»

روز یک‌شنبه (امروز)، حجت‌الاسلام و المسلمین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد که شهرام امیری اعدام شده است. آقای اژه‌ای تاکید کرد که وی اسرار نظام را در اختیار دشمن قرار می‌داده است و بدین ترتیب جاسوس بودن وی را تائید کرد.

به گفته آقای اژه‌ای، این فرد طبق قانون در جلسات متعدد محاکمه شد و حکم دادگاه بدوی او مورد اعتراض قرار گرفت، بعد در دیوان عالی کشور با وسواس پرونده را مورد بررسی قرار دادند و در نهایت [حکم اعدام] تایید شد.

سخنگوی قوه قضائیه همچنین اظهار داشت: با کمال تاسف این فرد توبه نکرد و خطای خودش را جبران نکرد … و تلاش کرد تا از درون زندان یک سری اطلاعات را بفروشد.

نکته بسیار جالبی که حجت‌الاسلام اژه‌ای مورد اشاره قرار داد «رو دست خوردن آمریکایی‌ها از دستگاه اطلاعاتی ایران» بود. وی تاکید کرده که «ان‌شاءالله سیستم اطلاعاتی در زمان خودش این ماجرا را تشریح خواهد کرد.»

منبع: فارس