شنبه , ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » سرمقاله کیهان به قلم جعفربلوری: مبادا سیلی بخوریم!!!

سرمقاله کیهان به قلم جعفربلوری: مبادا سیلی بخوریم!!!

«انقلابی بودن» و «انقلابی عمل کردن»، شاید مهمترین بخش از صحبت‌های مهم جمعه گذشته آقا و یکی از مهمترین دغدغه‌های ایشان در دو سال گذشته بوده باشد. ایشان فقط در سخنرانی روز جمعه خود دست‌کم 57 بار از این واژه استفاده کردند! چه اتفاقی افتاده که این موضوع تبدیل به دغدغه ایشان شده؟ اصرار عجیب ایشان روی این واژه، قطعا به خاطر برخی اقدامات و اظهارات نسنجیده‌ای است که عده‌ای در داخل همنوا با خارج طی سه سال گذشته مدام روی آنها مانور داده‌اند.

 

اما سوای از پاسخگویی حضرت ایشان به شبهات حاصل از این گونه اظهارات نسنجیده، ایشان گویا هدف مهم دیگری نیز از این اصرارها و تکرارها دارند. آقا وقتی می‌گویند «امامِ انقلابی، کشور را از بسیاری از منجلاب‌ها از جمله منجلاب‌های وابستگی، فساد سیاسی، فساد اخلاقی، حقارت بین‌المللی،

عقب‌ماندگی‌های علمی، اقتصادی و فناوری و آقا بالاسری آمریکا و انگلیس نجات داد و در مسیر حرکت کشور و ملت، تغییری بزرگ ایجاد کرد.» یعنی، اولا؛ فراموش نکنیم که امام راحل عظیم‌الشان انقلابی بودند و با همین اقدامات انقلابی بر این معضلات فائق آمدند؛  ثانیا؛ راه حل بسیاری از معضلات و مشکلات امروز جامعه نیز اقدامات جهادی و انقلابی است. ایشان در واقع راه حل معضلات مثل وابستگی، فساد سیاسی و اخلاقی، حقارت بین‌المللی و برخی عقب‌ماندگی‌های علمی و سیاسی و اقتصادی را در انقلابی عمل کردن می‌دانند. به عبارت کامل‌تر راه‌حل این معضلات، اقدام و عمل انقلابی است و نه صرفا صحبت کردن یا برگزاری همایش و برخی موضع‌گیری‌های خالی از تدبیر که از قضا با کمی تدبر می‌بینیم گاهی صرفا برای بهره‌برداری‌های کوتاه‌مدت انتخاباتی! و سیاسی صورت می‌گیرند.

یکی از بزرگترین خیانت‌هایی که علیه انقلاب می‌شود، تلاش برای تحریف همین واژه و بنیانگذارش امام راحل و عظیم‌الشان است. اینکه، کار انقلابی و جهادی را مساوی با کارهای هیجانی، بدون پشتوانه فکری و عقلی معرفی  می‌کنند. مفهوم «انقلابی»و «انقلابی‌گری»  قطعا آن چیزی نیست که مدعیان اصلاحات و رسانه‌های زنجیره‌ای‌شان سال‌هاست القا می‌کنند. این قماش از بدو وقوع انقلاب اسلامی، هزینه و تلاش زیادی برای تحریف این واژه مقدس و موثر کرده‌اند تا انقلابی بودن را آن طورِ دیگر جا بزنند. برخی حتی پا را فراتر گذاشته و با واژه‌سازی و بازی با کلمات، از «انقلاب اسلامی» و «اسلام انقلابی» و تفاوت‌های این دو و خطرات واژه دوم گفته‌اند. «اسلام رحمانی» نیز واژه‌ای است که احیانا قصد جایگزین کردن آن با  واژه «اسلام ناب محمدی(ص)» را دارند. احتمالا مقصود از اسلام رحمانی، اسلامِ منهای مرگ بر آمریکا و اسرائیل و اسلامِ بدون آرمان‌های انقلاب است.

مفهوم کار انقلابی و جهادی اما برخلاف آنچه القاء می‌شود یعنی، کارِ با فکر و تدبیر به علاوه «تلاش مضاعف.» یعنی وقتی طرحی حساب شده و دقیق برای رفع معضلی ریخته شد، پس از مدتی آن را نصفه و نیمه رها نکنیم بلکه با «تلاش مضاعف» آن را به سر انجام برسانیم. کار انقلابی و جهادی فقط محدود به میدان جنگ و شمشیر هم نمی‌شود. عرصه اقتصاد و فرهنگ هم کار جهادی و انقلابی می‌خواهد؛ علاج فساد، نفوذ، ناهنجاری‌های اجتماعی، آقا بالاسری آمریکا و انگلیس و … کار جهادی و انقلابی است.

وقتی می‌بینیم از هفتم بهمن ماه 93 تاکنون، شورای اجتماعی کشور تنها 10 بار تشکیل جلسه می‌دهد یا برای عبور از طوفان‌های سهمگین آسیب‌های اجتماعی فقط 400‌میلیارد تومان بودجه تخصیص داده می‌شود، یا پس از مزخرف خواندن طرح موفق مسکن مهر طرحی غیرمزخرفی جایگزین آن نمی‌شود، یا در حالی که تمام امیدها از برجام  می‌شود «تقریبا هیچ» می‌بینیم دغدغه عده‌ای در این شرایط اقتصادی می‌شود لغو شدن فلان کنسرت یا پخش نشدن بهمان صدا، یعنی هیچ طرح و برنامه حساب شده و جدی برای شرایط اقتصادی و اجتماعی امروز نداریم، کار انقلابی پیشکش! علت این بی‌برنامگی‌ها و انفعال نیز چیزی نیست جز اینکه «تمام» امیدهایمان به برجام و آمریکا بوده است. برجامی که سرانجامش شده «تقریبا هیچ».

در شرایطی ناکامی اما، «حاشیه‌سازی»  کاربرد می‌یابد. فرار کردن از متن به حاشیه شاید بتواند به طور محدود به جریان‌های ناکام سیاسی تنفس مصنوعی دهد، اما ادامه این روند – همانطور که تاکنون اتفاق افتاده- باعث ناامیدی بیشتر مردم و در نهایت خودکشی سیاسی حاشیه‌ساز  خواهد شد.

امروز برای مردم، مقابله انقلابی با رکود، بیکاری، فساد، فیش‌های نجومی مدیران دولتی، اعتیاد، طلاق، بزه‌کاری و… مسئله است نه پخش شدن یا نشدن ربنای فلان خواننده معلوم‌الحال، لغو شدن این کنسرت یا مجوز گرفتن آن موسیقی. وقتی روزنامه «دولتی» که با پول بیت‌المال اداره می‌شود، تیتر و عکس اول صفحه خود را اختصاص می‌دهد به فلان خواننده و مهمترین دغدغه‌اش در آن روز می‌شود، پخش نشدن ربنای او آن هم در حالی که در همان ایام، مراکز رسمی کشور اعلام می‌کنند، 6 میلیون و 500 هزار نفر بیکار داریم، یک و نیم میلیون نفر معتاد داریم، درصد طلاق بالا رفته، جماعتی حاشیه‌نشین داریم و 600 هزار بزهکار،  دو حال بیشتر  وجود ندارد؛ یا این مسائل اهمیتی  برایش ندارد و مهم، بازی‌های سیاسی و جناحی است یا اینکه، برنامه و طرح جدی برای مقابله با آنها ندارد، که به نظر حالت دوم صحت دارد.

آنگاه که در پاسخ به درخواست‌ها برای مقابله با دریافت پاداش‌های حدودا یک میلیارد تومانی برخی مدیران دولتی گفته می‌شود، تقصیر دولت قبل بود؛ در باره سرقت اموال ایران از سوی اوبامای مؤدب و باهوش گفته می‌شود، تقصیر دولت قبلی بود، درباره بیکار شدن 3 میلیون نفر طی سه سال گذشته گفته می‌شود، تقصیر دولت قبلی بود، یا وقتی فلان مقام بلندپایه رسمی در واکنش به چرایی بی‌خاصیتی برجام می‌گوید «تصمیمات دولت سابق اقتصاد را عقب برد» معلوم می‌شود، تمام چشم و امید برجام زدگان به مذاکرات هسته‌ای بوده و هیچ طرح و برنامه موازی یا جایگزینی برای شرایط امروز در نظر گرفته نشده است. راز زنده نگه داشتن دولت قبلی نیز همین جاست. برای مدعیان اصلاحات-برخلاف آنچه نشان می‌دهند-دولت قبل یک «گنج استراتژیک» است چرا که می‌توان برای فرار از وعده‌ها و ناکامی‌ها پشت آن پنهان شد. اما پنهان شدن پشت دولت‌های قبل چاره کار نیست. دولت نیاز به برنامه و طرح اقتصادی و اجرای انقلابی آنها دارد. اقتصاد مقاومتی یک شعار نیست یک روش موثر است که طرح، برنامه و مجری انقلابی می‌خواهد؛ اقتصاد مقاومتی محدود به کشور ایران اسلامی هم نیست، به معنی سیاست‌های ریاضتی هم که غرب با استفاده از آن به استثمار مردم می‌پردازد هم نیست.

اقتصاد مقاومتی یعنی توجه توأمان به ظرفیت‌های داخلی و خارجی. یعنی به دست آمریکا و غرب نگاه نکردن. به دشمنان قسم خورده اعتماد نکردن. یعنی برگشتن از راهی که در این سه سال طی کرده‌ایم، را که اگر برنگردیم به قول آقا حتما سیلی می‌خوریم.